قصه همایش "نوش دارو قبل از مرگ سهراب"
قصه همایش
"نوش دارو قبل از مرگ سهراب"
جامعهی ایرانی از خانوارها تا کسبوکارهای دیجیتال و سنتی، زیست دوگانهای را تجربه میکنند که با پیشرفت روزانهی تکنولوژی، هرچه برای بعضی قابل فهمتر و ملموستر میشود، برای عدهای دور از دسترستر و تطبیقناپذیرتر به نظر میآید. بخش بزرگی از ایرانیها، پدران، مادران و فرزندان این مرز و بوم با توجه به بسته بودن اکوسیستم، فیلترینگهای متعدد و نداشتن امکانات مالی و تجهیزات مناسبِ مورد نیاز، هنوز دانش و دسترسی کافی برای زندگی بهتر بر پایهی فرصتهای دیجیتال را ندارند و بخش دیگری درست در نقطهی مقابل غرق در فضای دیجیتال و دنیای مجازی، زندگی میکنند. در این بین اکثریت قریب به اتفاق جامعه اما در هر دو فضا به صورت موازی و سینوسی زندگی میکنند و از امکانات هر دو بهره میبرند. هر سه دستهی ذکر شده، مشتری بالقوه برای محصولات و خدماتی هستند که در زندگی روزمره امکان دستیابی به آن را به سادگی ندارند اما در فضای دیجیتال بهراحتی قابل دسترسی است.
• سوال اینجاست که آیا کسبوکارهای ایرانی این نیازها را به درستی میشناسند؟ • آیا خدمات و محصولات خود را بر اساس نیاز این زیست دوگانه بازتعریف کردهاند؟ • آیا کسبوکارهای سنتی امکان ورود و ارائهی خدمات در این فضا را دارند؟ • آیا تطبیقپذیری دیجیتال برای کسبوکارهای سنتی ایرانی هنوز امکان پذیر است؟ • آیا میتوان بر اساس این نیازهای جدید بازارهای جدیدی تعریف یا بازارهای فعلی را بازطراحی کرد؟ • سیاستگذاران و تصمیمسازان در کجای این معادله قرار میگیرند؟ • آیا میتوان چنین جامعهای را بر پایهی قوانین سنتی اداره کرد؟ • کسبوکارهای نوآور و دیجیتال و حتی پلتفرمهای بزرگ تا چه حد منطبق بر خواستهها و نیازهای این مشتریان شکل گرفته و منجر به خلق تجربهی بهتر برای آنها شده است؟
ما باور داریم که در IDEAS میتوان فضایی برای گفتگوی کسبوکارهای سنتی، شرکتهای فناور، و حاکمیت، تحت تاثیر این زیست دوگانهی خانوارها ایجاد کرد، تا ابعاد این فرصتهایِ از دسترفتی را تا زمان باقی است کمی بیشتر بشناسیم.