تحول دیجیتال در سازمانهای بزرگ سالن اصلی؛ روز دوم؛ 9:00 تا 10:30
تحول دیجیتال در سازمانهای بزرگ
سالن اصلی؛ روز دوم؛ 9:00 تا 10:30
در چند دهه گذشته رشد و بزرگ شدن بنگاهها و صنایع کشور به طور عمده با اتکا به منابع ارزان و رشد موجودی سرمایه آنها رخ داده است. با توجه به محدودیتهای موجود در زمینه سرمایهگذاری و تامین مالی داخلی و خارجی، تداوم این مدل از رشد طی سالهای پیش رو امکانپذیر نخواهد بود و لازم است استراتژی رشد شرکتها معطوف به افزایش بهرهوری باشد. افزایش بهرهوری نیز تنها از طریق بهکارگیری فناوریهای نوین ممکن است و در جهان امروز و با توجه به چشمانداز آتی فناوری، افزایش بهرهوری به طور عمده از طریق اقتصاد دیجیتال و بهکارگیری فناوریهای دیجیتال محقق میشود. بنابراین، رشد بنگاهها و سازمانهای بزرگ در اقتصاد ایران در آینده میانمدت در گرو تحقق تحول دیجیتال در آنها است. از سوی دیگر بیشترین عقبماندگی کشور در زمینه توسعه اقتصاد دیجیتال مربوط به عدم نفوذ فناوریهای دیجیتال در صنایع و بخشهای غیردیجیتالی است. بهطور کلی اقتصاد دیجیتال شامل سه لایه است؛ لایه اول هسته اقتصاد دیجیتال را تشکیل میدهد که متمرکز بر تولید سختافزار و نرمافزار است و زیرساختها لازم برای کسبوکارهای دیجیتال را فراهم میکنند. لایه دوم، کسبوکارهای دیجیتالی هستند که یک خدمت قدیمی را در قالب جدید و در بستر پلتفرمهای دیجیتال ارائه میکنند، مانند پلتفرمهای آنلاین درخواست وسایل نقلیه. در لایه سوم، فناوریهای دیجیتال در صنایع موجود و سنتی بهکار گرفته میشود که سبب افزایش بهرهوری در این صنایع یا تولید محصول جدیدی بر پایه فناوریهای دیجیتال میشود. در اقتصادهای پیشرفته و نوظهور، لایه سوم میتواند سهمی معادل دو لایه دیگر از منظر ایجاد ارزش افزوده داشته باشد و مجموع سه لایه اول تا سوم، این ظرفیت را دارد که تا 30 درصد اقتصاد کشورها را تشکیل دهد. نکته کلیدی در خصوص اقتصاد ایران آن است که در لایههای اول و دوم، یعنی فراهم شدن زیرساختهای دیجیتال و وجود کسبوکارهای دیجیتالی پیشرفتهای خوبی حاصل شده است اما در لایه سوم، یعنی بهکارگیری فناوریهای دیجیتال برای افزایش بهرهوری در صنایع و سازمانهای سنتی عقبماندگی زیادی وجود دارد. بر این اساس سوال پیش روی همایش IDEAS آن است که چرا سازمانها و صنایع بالغ کشور به سمت پیادهسازی تحول دیجیتال حرکت نکردهاند؟ چرا پروژههای متعدد تحول دیجیتال در کشور در نهایت به هسته کسبوکارها نفوذ نمیکند و صرفا در پوسته باقی میماند؟ تجارب موفق و ناموفق پیادهسازی تحول دیجیتال در سازمانها و شرکتهای ایرانی چه بوده است؟ آیا نقش مقاومت سازمانی در مقابل تغییر و توانایی رهبری مدیران تحولخواه در تحول دیجیتال با سایر تغییرات استراتژی متفاوت است؟ مدیرانی که میخواهند تحول دیجیتال را در یک سازمان بزرگ مدیریت کنند چه ویژگیهایی لازم دارند؟ مفهوم رهبری توزیع شده در یک سازمان دیجیتال چیست؟
مدیران ارشد صنایع و سازمانهای بزرگ، فعالان اقتصادی حوزه صنایع دیجیتال، سیاستگذاران اقتصادی، فینتکها و بانکها
چرا با وجود سازمانهای بزرگ غیردیجیتال در ایران، ایجاد سازمانهای بزرگ دیجیتال یک مسئله جدی در اقتصاد ایران است؟ سازمانهای بزرگ دیجیتال و سازمانهای بزرگ غیردیجیتال دو تجربه سازمانی کاملاً متفاوت هستند. ایجاد یک سازمان دیجیتال بزرگ نیازمند تعدادی جوان دارای ایده است که بتوانند با ارائهی ایده خود یک سرمایهگذار خطرپذیر (Venture Capital) را متقاعد سازند که برای پیادهسازی ایده آنها سرمایهگذاری کند. این سرمایهگذاری با احتمال بالایی پس از یک دوره زمانی به شکست میانجامد و با احتمال نسبتاً کمی به بازدهی چشمگیری خواهد رسید. بنابراین، سازمانهای بزرگ دیجیتال تجربه رشد انفجاری داشتهاند و به تکشاخهای (Unicorns) اقتصاد تبدیل شدهاند. در حالیکه روند رشد سازمانهای بزرگ غیردیجیتال مبتنی یک روند تدریجی مبتنی بر انباشت سرمایه و دارایی مشهود بوده است. ایجاد سازمانهای بزرگ دیجیتال نیازمند یک تحول در پارادایم توسعه اقتصادی و وجود زیرساختهای متعدد فناوری و رگولاتوری است که هنوز در حکمرانی اقتصادی ایران درک نشده است.
بهطور کلی اقتصاد دیجیتال شامل سه لایه است؛ لایه اول هسته اقتصاد دیجیتال را تشکیل میدهد که متمرکز بر تولید سختافزار و نرمافزار است و زیرساختها لازم برای کسبوکارهای دیجیتال را فراهم میکنند. لایه دوم یا لایه نزدیک، کسبوکارهای دیجیتالی هستند که یک خدمت قدیمی را در قالب جدید و در بستر پلتفرمهای دیجیتال ارائه میکنند، مانند پلتفرمهای آنلاین درخواست وسایل نقلیه. در لایه سوم، فناوریهای دیجیتال در صنایع موجود و سنتی بهکار گرفته میشود که سبب افزایش بهرهوری در این صنایع یا تولید محصول جدیدی بر پایه فناوریهای دیجیتال میشود. در اقتصادهای پیشرفته و نوظهور، لایه سوم میتواند سهمی معادل دو لایه دیگر از منظر ایجاد ارزش افزوده داشته باشد و مجموع سه لایه اول تا سوم، این ظرفیت را دارد که تا 30 درصد اقتصاد کشورها را تشکیل دهد. نکته کلیدی در خصوص اقتصاد ایران آن است که در لایههای اول و دوم، یعنی فراهم شدن زیرساختهای دیجیتال و وجود کسبوکارهای دیجیتالی پیشرفتهای خوبی حاصل شده است اما در لایه سوم، یعنی بهکارگیری فناوریهای دیجیتال برای افزایش بهرهوری در صنایع و سازمانهای سنتی عقبماندگی زیادی وجود دارد.
برای تحول دیجیتال در یک سازمان نیاز است سه نیرو با یکدیگر همگرا شوند تا بتوانند این تحول را محقق سازند؛ نیروی اول وجود افرادی مجهز به فناوریهای دیجیتال است که بتوانند Pain pointهای یک کسبوکار موجود را از طریق بکارگیری فناورهای دیجیتال رفع نماید و خلق ارزش جدیدی از این مسیر برای کسبوکارها و مشتریان فراهم نمایند. نیروی دوم صاحبان کسبوکارها و سازمانها هستند که بینشهای صحیحی نسبت تحولات بازار، تقاضای مشتریان و Painهای سفر مشتری و مسائل کسبوکار دارند. نیروی سوم نیز وجود اکوسیستم یا پلتفرمهایی است که بتوانند فناوران و صاحبان کسبوکارها را به یکدیگر متصل نماید و برنامه تحول را به شکلی موفق پیادهسازی کنند. طی یک دهه گذشته در ایران، به طور عمده فناوران بودهاند که با شناسایی ایدههای بهبود سفر مشتری از طریق بهکارگیری فناوریهای دیجیتال در سایر کشورها، تلاش کردهاند این تحول را در سازمانهای مختلف پیادهسازی کنند. در حالیکه دو نیروی دیگر در مسیر تحقق تحول دیجیتال فعال نشده است و بدون همگرایی این سه نیرو، تحول دیجیتال در سازمانهای بزرگ دور از دسترس است.